بازارهای رقابتی امروزی، تمرکز بر برندینگ یا برندسازی را به عنوان یک ابزار استراتژیک برای شرکتها و سازمانها معرفی کرده است. همانطور که میدانید فرایند برندینگ صرفا به تبلیغات محدود نمیشود، بلکه بر رهبری یکپارچه کسب و کار برای ایجاد یک برند قوی متمرکز است. درک درست از اهمیت برندینگ، به مدیران کمک میکند تا هویت و شخصیت کسب و کارخود را به درستی به نمایش بگذارند و در نتیجه، مخاطبین خود را تشویق و جذب کنند.
رهبران کسب و کار با تمرکز بر ابعاد سخت (ساختار، فرایندها و تکنولوژی) و ابعاد نرم (منابع انسانی، دانش و مهارتها) سازمان و بهبود مستمر این ابعاد، می توانند برند قوی و قابل اعتمادی شکل دهند. عوامل غیرمادی همچون خلق تجربه ، احساسات و رابطه با مشتریان و کارکنان، نقش مهمی در ایجاد و تثبیت برند دارند. تجربه مشتری و کارمند با برند، احساسات و ارتباطاتی را بوجود میآورد که تعهد آنها را به سازمان افزایش میدهد و در نتیجه، رضایت و بازگشت مشتریان و کارکنان به سازمان را تسهیل میکند. همین ارتباط و تجربه جذاب است که به مخاطبین انگیزه میدهد تا کسب و کار، محصولات و خدمات را به رقبا ترجیح دهند.
مدیران باید بر نقش و اهمیت برندینگ بعنوان عامل اساسی در موفقیت کسب و کار توجه داشته باشند و برند خود را با هدف خلق تجربه ای متمایز برای مشتریان و کارکنان با بکارگیری آخرین متدها این حوزه، بصورت جامع و یکپارچه مدیریت کنند.
بدون دیدگاه