ابعاد هویتی مشهود، شامل هویت بصری، کلامی و حسی است، که همچون ویژگی‌های مشهود وجودی ما، مانند ظاهر، ترکیب، پوشش، صدا، لحن، بو و…، برندها را از یکدیگر متمایز و کمک می‌کند که مشتریان، کسب‌وکارها را به واسطه آن بشناسند و ارتباط عمیق با آنها برقرار کنند.
این ابعاد، دربرگیرنده عناصری مانند لوگو، رنگ‌، فونت‌، بسته‌بندی، ملودی، لحن گفتار، عطر، طعم و… است، که با دیدن و حس کردن آنها، کسب‌وکاری را تداعی می‌کنیم. این عناصر احساس اعتماد را برای مخاطبین به ارمغان آورده و نقش مهمی در شناخت و ارتباط با آنها ایفاء می‌کنند. اگر ابعاد مشهود منسجم طراحی و اجرا شوند، می‌توانند به برند قدرت و تمایز بخشند.
حال نوبت به هویت نامشهود میرسد، که همانند روح واحد تمامی جنبه‌های غیرمادی و عمیق انسان را دربرمی‌گیرد. این بعد وجودی، بر ارتباط با خود، دیگران و جهان تأثیر می‌گذارد. در تشبیه برند به انسان، می‌توان روح را به عنوان بعد معنوی و انتزاعی، ادراکی و ارتباطی برند در نظر گرفت، که باعث ایجاد تجربه احساسی و عمیق، بین مخاطبین و کسب‌وکار می‌شود. این روح می‌تواند شامل ارزش‌ها، فلسفه، رفتار و حال و هوای برند باشد، که در تمام ارتباطات برند به صورت شفاف منعکس می‌گردد.
همانطور که ملاحظه کردید برند، بعنوان یک موجود زنده و پویا، برای موفقیت نیازمند مراقبت و توسعه است تا بتواند در بازار رقابتی متمایز عمل کند.
این امر زمانی محقق می‌گردد، که یک رهبری یکپارچه تمام جنبه‌های هویتی و عملکردی برند را به صورت منسجم و هماهنگ، به کار بندد تا بتواند، ارتباط مؤثری، برقرار و تجربه منحصربفردی برای مخاطبان خلق کند.